فقر٬ سياست کشتار جمعى
مهدى طاهرى

مجازات اعدام اسم دولتى کشتن و قتل عمد دولتى است. فقر اما قتل عمد "بى سر و صدا" تر و کشتار جمعى طبقه حاکم و دولت شان است. چرا؟ دولتها اعدام ميکنند که جامعه را مرعوب کنند و بترسانند و معترضين را سربزير نگهدارند. دولتها قانونى را اجرا ميکنند که منفعت طبقه حاکم٬ طبقه سرمايه دار را تامين کنند. تحميل فقر نيز همين است. فقر در مقابل ثروت قابل درک است. قبل از اينکه فقر وجود داشته باشد٬ مناسباتى هست که استثمار ميکند٬ به بردگى ميکشاند٬ شخصيت خرد ميکند٬ محروم ميکند٬ به فقر ميکشاند٬ و ميکشد. همان طبقه که از طريق نهاد سياسى و دولت و قانون٬ اعدام و قتل عمد دولتى سازمان ميدهد٬ فقر را تحميل ميکند. تحميل فقر سياستى براى کسب سود سرمايه است که يکى از نتايج آن کشتار جمعى است. پيامدهاى اجتماعى فقر يکى دو تا نيستند اما نتيجه همه آنها تلفات و قربانيان وسيعى است که مسئول آنها کسى جز نظام بورژوازى و دولت بورژوائى نيست.

نمى شود سياست برچيدن بيمه هاى اجتماعى را اتخاذ کرد٬ سياست انجماد دستمزدها را پيش گرفت٬ حقوق کارگران و ديگر اقشار زحمتکش را چند ماه چند ماه نداد و يا آنرا بالا کشيد٬ سياست اخراج و بيکار سازى کارگران را اجرا کرد و آنها را بدون داشتن هيچ درآمدى روانه خيابانها کرد؛ بدون اينکه انتظار داشت که وضع معيشتى کارگران خراب تر نشود٬ گرسنگى ممتد و سوء تغذيه نباشد٬ از بهداشت و امکانات پزشکى و دوا و درمان محروم نشوند٬ بى مسکن و خيابان خواب نشوند٬ و دائما قربانى ندهند! نميشود بيمهِ بيکارى را زد٬ بيمهِ درمانى و بيمهِ بازنشستگى را زد وانتظار داشت که عده اى از سر ياس و نا اميدى دست به خودکشى نزنند؟ انتظار داشت آمار سکته قلبى بر اثر استرس و فشار بالا نرود٬ به دليل فقر ميليونها زن به خاطر سير کردن شکم خود و کودکان شان به تن فروشى و مواد مخدر روى نياورند! کم نيستند انسانهايى که سالانه در اثر سرما به خاطر نداشتن يک سر پناه در خيابانها يخ ميزنند. کم نيستند پدران و مادرانى که ناظر پرپر شدن جگر گوشه هايشان و جان باختن آنان بر سر دستانشان هستند بدون آنکه کارى از دستشان برآيد. و اين مرگ و ميرها در ابعاد وسيع بدليل مريضى هاى قابل درمان رخ ميدهند.  

همه ميدانند در شيلى کارگران گفته بودند معدن دارد ميريزد. کارفرما گفت يا برويد پائين کار کنيد يا اخراج! کارگر معدنچى چون نان ندارد٬ چون فقير است٬ جانش را گذاشت کف دستش و رفت داخل معدن و مدفون شد. حالا بر اثر تصادف اين ٣٣ نفر شانس آوردند که زنده ماندند و نجات يافتند اما هر روز صدها و صدها نفر در معادن مشابه به همين دلائل زنده بگور ميشوند.

مشکلات اجتماعى از آسمان نازل نشدند. کار همين طبقه سرمايه دار و حکومت شان است. ميگويند مواد مخدر و اعتياد زياد شده٬ تن فروشى زياد شده٬ بيماريهائى مانند ايدز و هپاتيت زياد شده و غيره. نميگويند چرا مصرف مواد مخدر لازم است؟ نميگويند چرا تن فروشى بازار دارد و عده اى مجبورند تن فروشى کنند؟ نميگويند ريشه مشکلات کجاست؟ همان طبقه و دولت مجريش که منشا مشکل است٬ خودش هم در نقش دادستان به صحنه مى آيد و قربانيان را بار ديگر قربانى ميکند!

اگر کسى دل و دماغ آن را داشته باشد و آمارى از اين همه کشتار٬ که نتيجه سياست نظام سرمايه دارى است٬ را تهيه کند به ارقامى وحشتناک دست خواهد يافت. اين کشتار هر روزه٬ متآسفانه٬ به شکل حيرت انگيزى در ابعاد هر چه وسيع ترى تکرار ميشود و از ما کارگران و زحمتکشان شريف جامعه  قربانى ميگيرد. اين آن کشتارجمعى است که پير٬ جوان٬ مرد٬ زن و کودک نمى شناسد. اين آن کشتاريست که حتى اخبار آن پخش نمى شود. در بهترين حالت در گوشه اى ناپيدا٬ در حاشيه اخبار٬ شايد در بخش آگهى هاى تبليغاتى روزنامه ها با چند خط ريز تحت عنوان "حوادث" چند تايى از آن را درج کنند و نه چيزى بيشتر .

آمارها را نگاه کنيد. ميزان اعدامها قابل مقايسه با قتل عام ناشى از فقر نيست. فقر بطور مستمر و روزانه و حتى لحظه اى از ما قربانى ميگيرد . تفاوت سياست "مجازات" اعدام با سياست کشتار جمعى فقر٬ در اينست که اولى معلوم است که چه کسى ميکشد و چطور ميکشد. در فقر اما ابزار قتل٬ برعکس اعدام٬ متنوع و وسيع است و آمران و عاملان اين کشتار جمعى به ظاهر نامعلوم اند. اما کيست که نداند اين قربانيان از زور خوشى و رفاه نيست که کارتن خواب شدند و در سرما جان ميدهند. کيست که نداند که اين از زور خوشى و رفاه نيست که مادرانى٬ على رغم ميلشان٬ اقدام به سقط جنين ميکنند و هزاران انسان٬ به خاطراين اقدام٬ حتى شانس چشم به جهان گشودن را هم پيدا نميکنند. کيست که نداند اين از زور خوشى نيست که هزاران تن از همين مادران٬ على رغم مطلع بودن از ريسک جان باختن٬ عمدتا به خاطر فقر٬ در شرايط غير بهداشتى و خطرناک٬ اقدام به سقط جنين ميکنند و متاسفانه جان ميبازند. کيست که نداند که فقر٬ اين پديده منحوسى که به اين صورت دست جمعى از ما ميکشد و قربانى ميگيرد٬ نتيجه مستقيم سياست همان طبقه و دولتهايشان است.  
 
 سرمايه دارى مرتبا در حال جنگ با طبقه کارگر است. جنگى اعلام نشده که قربانيان آن بيشمارند. اين جنگ تحميل شده اما با خودش مقاومت همراه دارد. نميشود فقر بى حد و حصر را به جامعه تحميل کرد و ما قربانيان اش را ساکت نگه داشت که اعتراض نکنيم و براى برچيدن بساط  فقر و نظام فقر و سياست فقر به جنگ نيائيم. هيچ جامعه اى بدون مبارزه تسليم نشده و خودکشى نميکند .

 کارگران٬ زحمتکشان٬ قربانيان سرمايه!
هيچ ناجى و قهرمان و شاه و شيخى نيست که بخواهد و بتواند ما را نجات دهد و نقطه پايانى بر زندگى پر مصيبت ما بگذارد مگر خود ما! اين را تجربه هم طبقه اى هاى ما در کشور هاى داراى حداقل رفاه نسبى نشان ميدهد. هرجا که ما به عنوان يک طبقه به همراه ديگر زحمتکشان در مقابل سرمايه داران و دولتهاى جنايتکارشان متحد و مصمم ايستاده ايم٬ توانسته ايم آنان به عقب نشينى وادار کنيم. و بر عکس٬ هر جا که اين اتحاد و اعتراض نبوده٬ سرمايه داران و دولتهايشان سياست فقر و باز هم  فقر بيشتر را به طبقه ما تحميل کرده اند. از اين معادله گريزى نيست. اگر نتوانيم پس بزنيم٬ آنوقت پس مان ميزنند و اوضاع بدتر خواهد شد. اين منطق اين دنيا و اين نظام کثيف و استثمارگر سرمايه داريست.
 
جنبش عليه فقر٬ حلقه اى در سازمان دادن يک انقلاب سوسياليستى
 جمهورى اسلامى سرمايه٬ اين رژيم آدمکشان و جنايتکارانِ تا گلو به خون قربانيان خود نشسته٬ تصميم به حذف سوبسيدهاى حداقلى که خود آنرا "يارانه" مينامد گرفته است. اين يعنى به خاک سياه نشاندن ما کارگران و اقشار زحمتکش و قربانى کردن هر چه بيشتر ما در پيشگاه سرمايه. اما ظرفيت و نيروى عظيمى براى اعتراض عليه فقر در جامعه وجود دارد و به اشکال مختلف خود را نشان ميدهد. به جرات ميشود گفت نيرويى دهها ميليونى. بايد براى سازمان دادن و به حرکت در آوردن اين جنبش تلاش کرد. جنشى که در صورت به راه افتادنش٬ و يا اصولا با راه اندازيش توسط ما کمونيستها و فعالين جنبش کارگرى٬ اميد به يک آينده بهتر را در جامعه تقويت ميکند. اعتماد به نفس جامعه را در قدم اول براى سرنگونى جمهورى فقر و گنداب اسلامى بشدت بالا خواهد برد. و اين خود براى جنبش کمونيستى کارگرى شرايط مساعدترى براى سازمان دادن يک انقلاب سوسياليستى بوجود مياورد.

ما کارگران و اکثريت جامعه هيچ نفعى در ادامه اين اوضاع نداريم. جامعه دائما درحال اعتراض بر عليه فقر و اختناق است. منتها اين اعتراضات هنوز سازمان يافته نيست. خود رژيم هم ظرفيت اين اعتراضات را ميشناسد و با هزار زبان آن را بيان کرده و مرتبا به همديگر از خطر بالفعل شدن و به ميدان آمدن اين نيروى عظيم هشدار ميدهند. دارند خودشان را براى اين رويارويى آماده ميکنند. طبقه ما٬ کمونيست ها و سوسياليستها٬ فعالين و رهبران عملى جنبش کارگرى٬ کليه آزاديخواهان و برابرى طلبان نيز بايد خود را براى اين رودرويى آماده کنيم. بايد ضد حمله را سازمان دهيم. بايد هر صداى معترضى را فعال کرد و سازمان داد.

بايد در هر کوى و بزن٬ در هر محله و منطقه اى به صورت دسته جمعى از پرداخت قبوض آب و برق و کرايه خود دارى کرد. بايد دسته جمعى عليه گرانى و چپاول کارگران اعتراض کرد. در صورت عملى کردن يک چنين تصميمى از جانب ما٬ جمهورى اسلامى نه ميتواند و نه توان و نيروى آن را دارد که چند ده هزار و يا صدها هزار نفر را دستگير و يا روانه زندان کند. ميشود که تصميم به تجمع و اعتراض دست جمعى در مقابل ادارات و وزارت خانه ها گرفت. ميشود و بايد در تمام محلات و مناطق و شهرها دست به شعار نويسى زد و هم جا شعارهاى: "آزادى٬ برابرى٬ رفاه"٬ "نه به فقر و اختناق"٬ "حکومت فقر و فلاکت نميخوايم"٬ "يا کار يا بيمه بيکارى"٬ "کارگر آزادى جامعه در دست توست"٬ "زنده باد کنترل کارگرى"٬ "مرگ بر جمهورى اسلامى"٬ "مرگ بر سرمايه دارى"٬ "زنده باد حکومت کارگرى"٬ و شعارها ديگر از اين دست عليه فقر و فلاکت پر کرد. هيچ  ديوارى٬ کيوسک تلفنى٬ تخته سياه هاى کلاسهاى درس٬ اسکناس ها و هر امکانى را نبايد از نظر دور داشت و بدون اين شعارها گذاشت.

براى مقابله با فقر بايد چه سياستى داشت؟ حزب اتحاد کمونيسم کارگرى قطعنامه اى عليه فقر و گرانى دارد. اين قطعنامه دو سال پيش تدوين و در پلنوم سوم حزب تصويب شده است. حزب اين اوضاع را ديده بود و به استقبال آن رفته بود. توصيه ميکنم اين قطعنامه را و همينطور مقالات رفقا سياوش دانشور و على جوادى را در نشريه شماره ۱۴۷ "يک دنياى بهتر" مطالعه و پخش کنيد. اين مطالب چهارچوب سياسى و سازماندهى مقابله با فقر را پاسخ ميدهند.

اين دنيا وارونه است. آنها که کار ميکنند و ثروت و نيازهاى جامعه را توليد ميکنند٬ خود يا کمترين سهم را از آن دارند و يا اساسا از آن بى بهره اند. اين دنياى وارونه را بايد زير و رو کرد و از قاعده اش بر زمين گذاشت. سازمان دادن جنبش ضد فقر ميتواند حلقه اى باشد در زير و رو کردن اين دنيا و قرار دادن آن از قاعده اش بر زمين. *

۲۶ـ۱۰ـ۲۰۱۰